اینجا بهترین و تنها چنل ریوساکویی هاست~~☀️
اگه ریوساکویی بهترین جاست واست^^🌈
اگه هم نیستی بیا ریوساکو میشی:]✨
دنیای ریوساکو هارو بزرگتر کنید^-^💙
t.me/ryosakuuu
t.me/ryosakuuu
t.me/ryosakuuu
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ]آنچه گذشت. ......
یوری رفت مدرسه کلی اتفاقات افتاد ولی آون هیچ توجهی نکرد
(( ریوما دومی 😐 ))
🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹🔍🌹
این داستان (( کار یوری))
ساکونا : یوری عزیزم پاشو مدرسه ات دیر میشه
ساکونا رفت تبقه ای بالا و در اتاق خواب را باز کرد ولی کسی تو اتاق نبود یوری زود بیدار شده بود و رفته بود ولی یه نامه رو میز بود
ساکونا : عجیبه !!!! .....کجا رفته؟
📩 محتوای نامه
⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇
______________________________________
| سلام مامان. |
| من تو مدرسه یه کاری داشتم زود. |
| بیدار شدم رفتم |
| نگران نباش |
| |
| ((یوری)) |
_______________________________________
ساکونا : یعنی چه کاری داشته که رفته
ساکونا رفت تبقه ای پایین برای صبحانه
ریوما : یوری کجاس ؟
ساکونا : رفته مدرسه. ....یه کاری داشته
ریوما : ها چه کاری؟ ........شاید دوست پسر گیر آورده
(( حتماً😒 ))
ساکونا : شاید.......
ساکونا یاد تعریف های دیروز یوری افتاد و رفت تو فکر
ساکونا :(( احتمالا. ......اها حالا فهمیدم ))
ریوما رفت سمت ساکونا و ساکونا رو گرفت
ساکونا:ریوما. .....چه کار میکنی؟
ریوما : دلم خواست بغلت کنم. ..... اشکالی داره؟
ساکونا : ام. ........خوب. ......نمیدونم
ریوما : بازم نگران یوری هستی؟
ساکونا : فکر کنم
ریوما : نگران نباش
ساکونا برگشت سمت ریوما و لبخند زد ریوما دستی به سر ساکونا کشید
(( ریوما 💏 ساکونا ))
(( من یه دقیقه برم دسشویی 💃 ))
ریوما راه افتاد سمت ورزشگاه و با ساکونا خداحافظی کرد
ساکونا :(( مسابقات بزودی شروع میشه حتما باید خیلی مشغول باشه))
((❤narges tv❤))
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ]