- آنچه گذشت. .....
- ریوما خیلی دیر شده شده بود برای همین اینقدر عجله کرد افتاد روی ساکونو چان
- ❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹❤🌹
- این داستان : کجا بودی تا حالا
- ساکونو : ببخشید میشه از روم بلند شی 😡
- ریوما :😨
- ((خاک تو سرت ریوما 😂😂))
- ریوما : ام ببخشید
- ریوما دستش رو جلو برد و ساکونو رو بلند کرد
- ساکونو : خیلی عجله داشتی. چرا؟
- (( چون چ چسبیده به را ))
- ریوما : اه امروز بازی دارم
- ساکونو: واقعا؟ هااا
- ریوما : چیه مگه ؟
- ساکونو: مگه چیه؟امروز دوشنبه اس یعنی امروز اصلا هیچ مسابقه نیست 😂
- ((😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂))
- ریوما:😲
- (( 😂😂😂😂😂😂😂))
- ساکونو: خوب من دیگه برم
- ریوما : ام
- ساکونو : چیه ؟
- (( به نال😡 ))
- ریوما : خوب راستش سرت آگه شلوغ نیست میتونم برای معذرت خواهی مهمونی کنم
- ((اَاَاَوووو😯))
- ساکونو: مهمونم کنی؟
- (( نه اشپزت کنه مگه کری خوب😐))
- ریوما : اره
- ساکونو: خوب 😞
- ((خوبه و کوفت😡))
- ریوما : لطفا
- ساکونو :باشه
- ریوما : ☺
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ]وقتی ## میزارم یعنی طرف داره تو ذهنش حرف میزنه😗
وقتی هم که*میزارم یعنی میخوام حالت افراد رو توضیح بدم😗
پارت من:
از زبون هیناتا
#اینا چشونه؟ چرا انقدر قرمزن؟ ماساکا(نگو که) از هم خودشون میاد....# *لبخند شیطانی
از زبون من ، راوی
ساکورا و کاگیاما بدون این که به هم نگاه کنن یا باهم حرف بزنن به راهشون ادامه میدن هیناتا هم همراهیشون میکنه
دم در مدرسه ، از زبون هیناتا
#پوووف ، شاید بهتره از یکی کمک بگیرم تا اینا رو به هم برسونم
اندکی بعد..
اون یاچی سان نیست؟#
_ یاچی ساااااااااااان
از زبون راوی
هیناتا به سمت یاچی میره ولی پاش یه پای کاگیاما میخوره و کاگیاما روی ساکورا میفته...
سوی دیگر ، پیش هیناتا و یاچی ، همچنان از زبون راوی
یاچی بعد از شنیدن صدای هیناتا بر میگرده و براش دست تکون میده
(یاچی^ هیناتا&)
^اوهایو هیناتا
&اوهایو یاچی سان ، راستش میخواستم در یه مورد ازتون کمک بگیرم
^درس؟
&نه راستش ، درمورد ساکورا و کاگیاماست فکر میکنم از هم خوششون میاد ، میخوام به هم برسونمشون .
یاچی * خنده کوتاه و کاوایی کرده و به پشت سر هیناتا اشاره میکند
^ فکر نکنم نیاز باشه
هیناتا بر میگرده و با کاگیاما و ساکورا در حالی که رو هم افتادن و روی زمینن رو به رو میشه.
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ]