20169212218102013 آرشیو مطالب kazuya | Prince Of Tennis
قانون عشق پارت ۲ ( آخر )

یو مینا سان

دایجوبه ؟

همونطور که میدونین ،

قانون عشق رو Diana چان

ادامه داد

و یه سری تغییرات ایجاد کرد

مثل اینکه

ریوما نمیمیره پس اون آخراشو حذف کنین

اینم پارت ۲ :


نمیتونست نمیتونست بهش فکر نکنه

هر روزش با غم تموم میشد

در حال تمرین تنیس بود که یکی از خدمتکار ها ۱اومد پیشش و گفت:دو تا خانم اومدن میگن دوستاتون هستن

ریوما با بی حوصلگی گفت:راهنمایشون کنین تو اتاق ملاقاتم من الان میام

لباس هایش را عوض کرد و به سمت اتاق ملاقات رفت در رو باز کرد...باورش نمیشد ساکونو و توموکو!!!

توموکو در ۷ سالگی به اجبار به انگلستان مهاجرت کرده بود

توموکو گفت:به به ببین کی اینجاست!چطوری؟ دلم کلی تنگ شده بود😄

ساکونو گفت:سل..سلام ریو..ریوما😟

ریوما زیرلب گفت ساکونو توموکو!اشگ هایش سرازیر شدند

محکم ساکونو را بغل کرد

ساکونو گفت:ببخشید که سر قولم نموندم😓

توموکو گفت:چه صحنه ای!حال میده عکس بگیرم😍😆

ریوما خندید و گفت:هنوزم همونی هستی که بودی😂حالا چطور شد..که ساکونو رو اوردی!؟اون منو یادش نمیومد☹

توموکو:اون شوهرش نمیدونم چی کارش کرد اونطوری شد ولی وقتی من برگشتم ژاپن و پیداش کردم و ی چیز هایی شد که خانوم همه چی یادش اومد🤗😙

ساکونو:خوب تو پیدام نکردی اتفاقی همو دیدیم تو فروشگاه🙂

یک ماه بعد

ساکونو:توموکو!بیا کمکم کن زیپ لباس عروسمو ببندم

توموکو:الان میام صبر کن کفشمو بپوشم عروس خانم!

تالار عروسی

توموکو:مبارکتون باشه باشه🥳🥳🥳

موموشیرو و ایجی(این دو نفر حیف ان نباشن تو عروسی اخه تمام تلاششونو واسه عاشق کردن این دو تا کردن😂😂):مبارتون باشه بالاخره به هم رسیدین

ریوما:خوب مگه نباید میرسیدیم؟

و همه باهم خندیدند😂

پایان 🥳🥳🥳

دست خواهلم درد نکنه 😗

کامنت بدید

فقط دیانا پارت ۳ هم هست ؟

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 15 / 10 / 1399 ] [ 8:57 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 577 ] [ ]
داستان ( تکه ای از قلبم ) 《 آخر 》

یو مینا قسمت آخر رو اوردم با ۲۹ کامنت

ممنون که خوندین و کامنت دادین مخصوصا ۲ نفر

برای خوندنش برین ادامه

ادامه مطلب

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 13 / 10 / 1399 ] [ 4:39 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 558 ] [ ]
داستان ( تکه ای از قلبم )《 اول》

یو مینا

یه داستان یه پارتی دیگه نوشتم

اما چون خیلی بلند بود ، دو بخش کردم

اسمش تکه ای از قلبم ❤

برای خوندنش برین ادامه


ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 13 / 10 / 1399 ] [ 9:41 AM ] [ kazuya ] [ بازدید : 747 ] [ ]
درخواستی از چیبی ریوما و تویوما

یو مینا

درخواستی برنده چلنج قبل رو اوردم

😯😯

😗😗

🙃🙃

🤓🤓

پوکر

😋😋

نوش جووووون

🤣🤣

دو تاشووون

متاسفانه از تویوما هیچ چیبی وجود نداره خیلی گومن

امیدوارم خوشت بیاد گومن اگه بد بود

جانه 💞

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 12 / 10 / 1399 ] [ 9:46 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 455 ] [ ]
عشق تلخ پارت ۳

< مربی >

_ چه دلایلی ؟ 🤨

* خب راستش کازویا یه مدتی هست که یه مشکلی براش پیش اومده

_ مشکل ؟ چه مشکلی ؟

* چجوری بگم امممم

_ مثل آدم حرف بزن 🤬

* خیل خب خیل خب ! اون چهار بار پشت سر هم تاریخ رو افتاده 🤧🤧

_ یاماتو من احمقم #_# ؟ چه ربطی داره ؟

* خب بچه دپرس شده ۲۴ ساعته داره با ایریه چت میکنه نگرانشم ^~^

_ ظاهرا از وقتی رفتی دبیرستان قاطی کردی !

یاماتو تلفنش رو برداشت و زنگ زد

_ به کی زنگ میزنی ؟

* اونی ! میخوام بیاد اینجا !

_ چرا ؟

* باید منو اسکورت کنه هر لحظه ممکنه کازویا منو بکشه 🤤

* الو اونی کجایی

◇ دستشویی !

* ایریه ؟ بی تربیت 😐

◇ شما به دستشویی چی میگین ؟ جایی که انسان تخلیه میشود ؟ 😑

* بهش بگو بیاد اینجا امنیت جانی برام فراهم نیست 🤕🤕

◇ قبول کرد ؟ واقعا جای تعجب داره من حتی یه درصد هم امیدوار نبودم که قبول کنه میدونی که راضی کردن کازویا از شکستن شاخ غول سخت تره ! باید مجبورش کنم یه بار دیگه اجازه بدم دخترش کنم 😆😆 یاماتو راز موفقیتت چیه ؟

* سکرته نمیتونم بگم 😏

◇ خیل بدی ! پس منم به اونی نمیگم بیاد

* ایریه شوخی ندارم بخدا کازویا بدجور عصبانیه 🥵

◇ باشه باشه بهش میگم‌ ولی یکی بهم بدهکاری

* اوکی

◇ گمشو

* تو هم

_ صحبتتون تموم شد ؟

* بله 😌

_ الانه بچه ها برسن باید بریم باشگاه

* نوچ نمیشه هر وقت اونی اومد 🙃

< باشگاه >

رفتم باشگاه دیگه کم کم داشتم دیوونه میشدم ! کازویا هم اومد لباسایی که براش اماده کرده بودم خیلی بهش میومد .

_ خوشتیپ شدی 😉

* ممنون ولی ..

_ چیزی شده ؟

* با استایلم جور نیست من خاکستری نمی پوشم 😑

_ وای خدا از دست تو 😂😂

همینجوری که داشتیم حرف میزدیم تزوکا اومد !

◇ صبن بخیر خانم ریوزاکی و ؟

_ صبح بخیر ایشون توکوگاوا هستن کارآموز جدید که قراره که مربیگری رو از من یاد بگیره 😏و همه باید از حرف هاش اطاعت کنن

◇‌ از آشناییتون خوشبختم من کاپیتان تزوکا هستم

* اسم کاملت ؟

◇ کونیمیتسو تزوکا ! 😶

* برای بازی باید خودتو گرم کنی درسته ؟

◇ هاه ؟ ..... البته

* پس دلیلی برای موندنت اینجا نمیمونه درسته ؟

◇ بله همین الان شروع میکنم

_ اوه اوه چه جدی 🤭

* خانم ریوزاکی لطفا شوخی رو بزارین کنار 😒

_ چشم مربی ! بچه هامو به تو می سپرم !

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 11 / 10 / 1399 ] [ 10:03 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 491 ] [ ]
بیوگرافی رمان عشق تلخ

📢 بیوگرافی رمان آپدیت شد ! 📢

باید کمی عوض می شد

نام : عشق تلخ

نویسنده : kazuya

ژانر :

فان ، غمگین ، عاشقانه

شخصت های اصلی :

ریوما اچیزن

سن : ۱۴

پسر نانجیرو اچیزن

نامزد ساکونو

ساکونو ریوزاکی

سن : ۱۴

نامزد ریوما

دختر شخص مهم در ژاپن

کازویا توکوگاوا

سن : ۱۷

نماینده ۴ ژاپن زیر ۱۷ سال

وارث ثروتمند ترین خاندان ژاپن

ملقب به بچه

رزا آکرمن Rosa Akreman

مادر کازویا

سن : ۳۷

شغل : تاجر

هنری توکوگاوا

سن : ۳۹

پدر کازویا

شغل : رئیس و بنیان گزار شرکت سیرو

ایریه کاناتا

سن : ۱۸

بهترنی دوست کازویا

بچه پولدار کیوت

ملقب به دلقک

اونی جوجیرو

سن : ۱۸

نماینده ۳ ژاپن

ملقب به پیرمرد

یاماتو اکرمن ( مثلا )

کاپیتان سابق سیگاکو

سن : ۱۸

دایی کازویا 😁

ملقب به موهویجی و کله چمنی

آکوتو میتسویا

سن : ۱۸

بهترین دوست ایریه

ملقب به گربه

الکسا اکرمن alexa akreman

سن: ۲۲

خاله کازویا که مثل خواهرشه

شغل : بیکار

جک بولتر

منشی اقای هنری توکوگاوا و بادیگاردش

سن : ۲۷

شخصیت های فرعی :

همه شخصیت ها

💯💯💯

چند نکته :

1.

رمان ۵۰ درصد فان داره

2 .

ساکونو و ریوما به طور رسمی نامزد هستن

کاور رمان :

روز پارت گزاری :

دوشنبه ها و جمعه ها

البته ممکنه که هفته ای ۳ تا پارت هم بزارم

هر وقت که آماده شد

جانه 💕







[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 11 / 10 / 1399 ] [ 6:38 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 625 ] [ ]
*داستان قانون عشق*


Love rule

《 ساعت ۹ صبح فرودگاه 》

_ وای خدا !!! ژاپن مثل همیشه گرمه ! اصلا با آمریکا قابل مقایسه نیست ! بعد از ۱۰ سال برگشته بودم به خونه خودم از دور تویوما رو دیدم که به سمتم میومد !

*کوشیمائهههههه ! و پرید تو بغلم خیلی خوش اومدی دلم برات یه ذره شده بود دادش !!

_منم دلم برات تنگ شده بود اما میشه ولم کنی ؟ داری خفم میکنی !

*البته که نه ده ساله که ندیدمت ! که صدای قار و قور شکمش اومد !

_چطوره که بریم یه رستوران همونجا که همیشه می رفتیم !

*فکر خوبیه ! مهمون تو ! *~*

_باشه فقط اینبار #_# رفتیم دم در فرودگاه تا با هم بریم رستوران ! وقتی ماشینش رو دیدم دهنم سه متر وا موند ! یه فراری سیاه رنگ بود ! : تویوما تو پول اینو از کجا اوردی ؟ بعد یه خانم خیلی شیک و خوشگل از تو ماشین اومد بیرون ! : تویوما ؟

*آه عزیزم اومدی بیا تا به دوستم معرفیت کنم !

• البته عزیزم !

رفت و دست اون دختره رو گرفت !

*ایشون اریکا ساکاماکی هستن همسر من !

_همسررررررر ؟؟؟؟؟ تو کی ازدواج کردی ؟

*بله همسر عزیزم ! یه ۶ ماهی میشه ؛~؛

_تو ۶ ماهه ازدواج کردی به من نگفتی ؟ ببخشید خانم خیلی از آشناییتون خوشبختم من ریوما اچیزن هستم !

• خواهش میکنم ! همچنین ! اریکا ساکاماکی بعد باهام دست داد .

اریکا دختر مهربون و زیبایی بود و واضح بود که خیلی پولداره ! اون موهای سیاهی داشت که با تاریک شب فرقی نداشت ! و چشمای سبز روشن و اندام خیلی خوبی داشت !

*ریوما بیا بریم ! جک وسایل ایشون رو بزار تو ماشین

جک : چشم !

_در اسرع وقت باید بهم توضیح های درست و حسابی بدی

و اون مثل همیشه خندید !

رفتیم رستوران و یه ناهار درست و حسابی خوردیم بعدش هم رفتیم خونه تویوما تا یکم استراحت کنیم ! خونه که چه بگم کاخ سلطنتی بود انگار .

رفتم تو اتاقی که برام اماده کرده بودن و روی تخت دراز کشیدم هی میخواستم برم پیش یه نفر اما روم نمیشد به تویوما بگم مطمئن بودم سوژه ش می شدم . اما دیگه نه ۱۰ سال ازش دور بودم باید ببینمش ! ساعت ۳ ظهر بود یعنی اوج گرمای تابستون . رفتم اتاق تویوما و اریکا تا ببینم خوابن یا نه ؟ وقتی داخل شدم ، جیغ اریکا بالا رفت اون موقع بود که آرزو کردم که ای کاش هیچ وقت پامو تو اون اتاق نمیزاشتم ! کلید ماشین تویوما رو از جک گرفتم و رفتم . نمیدونستم از کجا میتونم پیداش کنم اول از همه رفتم باشگاهمون تا خانم ریوزاکی رو ببینم ! رسیدم

یکم با خانم ریوزاکی در مورد اعضای جدید باشگاه حرف زدیم بعدش هم آدرس خونه اش رو گرفتم ! رفتم به همون آدرس یه خونه بزرگ بود زنگ در و زدم و یه پیر مرد که لباس خدمتکار ها رو پوشیده بود ، اومد ‌‌.

_ ببخشید آقا اینجا منزل خانم ریوزاکی هست ؟

*بله با ایشون کاری دارین ؟

_ من یکی از دوستان قدیمیش هستم میشه ببینمش ؟

*البته بفرمایید داخل

رفتم تو و رو یه مبل نشستم ! خیلی مضطرب بودم

*ایشون الان میان

_ خیلی ممنون !

بعد از چند دقیقه اومد باورم نمیشد بالاخره بعد از زیر و رو کردن امریکا ، پیداش کرده بودم ! خیلی عوض شده بود موهاش بلند تر شده بود زیبا تر از هر وقتی بود که دیده بودمش !

_ ساکونو ! خودتی

*ببخشید من شما رو میشناسم ؟

_ ساکونو منو یادت نمیاد ؟ ریومام !

☆ساکونو عزیزم کیه ؟

*نمیدونم یکیه که میگه ریوماس

☆خیلی خوش اومدین من مایکل جانسون هستم و اینم همسرم ....

با شنیدن این حرف دلم ریخت نمیتونستم باور کنم ساکونو با یکی دیگه ازدواج کرده

_ این یه شوخیه دیگه نه ؟ ساکونو !

*ببخشید اقا من شما رو نمیشناسم چند بار بگم شاید قبلا باهم دوست باشیم اما من بخاطر ندارم !

ضربان قلبم هر لحظه شدیدتر و شدیدتر می شد عصبانی بودم ساکونو بهم خیانت کرده بود اونم فقط بخاطر پول . همینجور که داشت برای مایکل خودشو ناز میکرد ، حالم بد تر میشد

☆اقا حالتون خوبه ؟

_ خفه شو عوضی آشغال !

☆اقای پرسل ایشون رو تا دم در همراهی کنین !

بعدم دست ساکونو رو گرفت و با خودش برد ! به نگهبانا از خونه انداختنم بیرون ! سوار ماشین شدم میخواستم برم یه جایی اما نمیدونستم برم به دریا تا خودمو غرق کنم ، یا تو یه خرابه خودم آتش بزنم یا ازیه ساختمون ۲۰ طبقه خودمو بندازم پایین مطمئن بودم هر جا که برم ، از این دردی توی سینم بود بهتر بود . مرگ برام بهترین بود ! رسیدم خونه تویوما و وسایلم رو برداشتم و براشون یه یادداشت گذاشتم که میرم آمریکا ! ۸ ساعت بعد رسیدم امریکا حس عجیبی داشتم میخواستم یکی باشه که تو بغلش فقط گریه کنم ! اما تنها بودم تنها تر از همیشه و هر وقت !

سرم رو به دیوار تکیه دادم و چشامو بستم ! عشق ما تموم شده بود !

》۱۸ سال بعد آمریکا راوی 》

ریوما از اونروز زندگی براش جهنم شده بود فکر ساکونو ولش نمیکرد ، همیشه پیشش بود تو خواب و بیداری !

دو سال بعد یه دختر ۶ ساله به اسم لیندا رو به سرپرستی قبول کرد بهش یاد داد تا عاشق نشه هیچ وقت و اگه عاشق یکی شد هیچ وقت بهش خیانت نکنه هیچ وقت و هیچ زمان ! لیندا الان یه دختر ۲۲ ساله س که ماه بعد قراره با نامزدش ازدواج کنه و الان یه جایی داره قانون عشق رو با خودش تکرار میکنه : هیچ وقت عاشق نشو و اگه عاشق شدی بهش خیانت نکن تحت هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی یادم میمونه و با گفتن این کلمات بر سر قبر پدر ناتنیش اشک میریزه !

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ چهارشنبه 10 / 10 / 1399 ] [ 10:15 AM ] [ kazuya ] [ بازدید : 453 ] [ ]
عکس نوشته غمگین ۲

یو مینا

گفته بودم تا ۱۰ تا بشه درسته ؟

و ۱۰ تا شد که هیچ 😑

من نمیتونم اون شخص رو فراموش کنم

من نمیتونم اون عشق رو فراموش کنم

من باید از دوست داشتنت دست بردارم

برای اینکه کس دیگه ای تو قلبت هست

همیشه من کسی هستم بیشتر عاشق میشم

این مشکل منه

چرا بهم گفتی که دوسم داری؟

وقتی که منظورت نبود

تو وقتی بر میگردی که

من قراره

ازت دور بشم ؟

فقط چون اینو نمیگم

دلیل نمیشه که هرگز آسیب ندیدم

....

تمومید

برا بعدی ۱۰ تا کامنت درست و حسابی

گاد ایت ؟

اوکی

در ضمن عکسا همشون با ذکر منبع هستند من به عکسا دست نزدم

با ذکر منبع

جانه ❤


برچسب ها: عکس نوشته , غمگین ,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ سه شنبه 9 / 10 / 1399 ] [ 8:31 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 361 ] [ ]
عکس نوشته غمگین قسمت ۱

یو مینا چند تا عکس نوشته غمگین اوردم

تو این یکی دو روز پیخوام اشکتون رو در بیارم 😁

از چب به راست

میخواستم لمسش کنم

اما وقتی سعی کردم لمسش کنم

اون شکست

شاید بهتر باشه تا ازش دور باشم💔

بعضی وقتا آرزو میکنم که فقط بتونم از همه دور باشم

تو میتونی یه لبخند جعلی بزنی

اما نمیتونی احساسات جعلی داشته باشی

آدمای غمگین دوست دارن بقیه رو بخندونن

برای اینکه اونا میدونن احساس بی ارزش بودن چقدر وحشتانکه

اونا نمیتونن منو بشکنن

چون من همین الانم شکستم

من به راحتی اعتماد نمیکنم

پس اگه بهت بگم بهت اعتماد دارم ، منو پشیمون نکن

میدونی بهترین بخش دل شکستن چیه ؟

اینکه فقط یه بار میتونن قلبت رو بشکنن

دومین بار فقط یه خراش کوچیکه

....

تمومید کامنتا رو به ۱۰ تا برسونید تا قسمت ۲ رو هم بزارم

جانه💔

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ سه شنبه 9 / 10 / 1399 ] [ 1:13 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 368 ] [ ]
آخرین مطالب

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]