11331718114417 Prince Of Tennis - صفحه 12
>♡

سلام بچه ها وقتتون بخیر~

از اونجا که نمیتونم گفتینو جوابتونو بدم، همینجا از کسایی که تو باکس گفتینو

محبت هاشون رو از طریق نظراتشون منتقل میکنن تشکر میکنم،

مطمئنا وب با وجود همه شماهاست که زنده است و به فعالیتاش ادامه میده.

و لطفا هر روز با قدرت بیشتر از دیروزتون، بجنگید و ظاهر بشید و خیلی خیلی

مراقب سلامتیتون باشین.

شبتون خوش'


[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 24 / 2 / 1400 ] [ 1:28 AM ] [ R.T.S ] [ بازدید : 251 ] [ ]
{عناوین احترامی در ژاپن}*درخواستی*

برای دیدن ادامه، برین به ادامه مطلب'

ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 23 / 2 / 1400 ] [ 1:45 PM ] [ R.T.S ] [ بازدید : 418 ] [ ]
پارت چهاردهم (رمان هرگز فراموشم نکرد)

آنچه گذشت .......

ساکونو و ریوما دعواشون میشه بعد ریوما افتاد دنبال ساکونو بعد ساکونو داد زد گفت چرا فراموشم کردی


🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔


این داستان (( تو دنیای سایه ها چه خبره))


ساکونو: چرا فراموشم کردی؟

ریوما : چی؟......

هنوز ریوما تو شک بود و ساکونو منتظر یه جواب درست که ناگهان 4 تا آدم سیاه پوش بهشون حمله کردند

ریوما :این ها کین؟....

ساکونو ریوما رو عقب میکشه و با اون چهارتا در گیر میشه همینطور که شیر تو شیر ادامه داشت ساکونو دید که حرف اونا چهارتا نمیشه و یه بطری زرد رنگ کوچک که اندازه ای بند انگشت بود از جیبش درآورد و بازشناسی کرد و یه دود سفید از توش بیرون آمد ریوما نمیتونست اطرافش را ببینه که یهو ساکونو دستش رو گرفت و شروع به دویدن کردند اون دونفر هنوز در تعقیبشون بودند یهو ساکونو میانبر زد و اون ها از اونجا دور شدند

ریوما : اون ها دیگه کی بودند

ساکونو: آدمای دنیای سایه ها

ریوما : دنیای سایه ها؟؟؟؟؟؟

ساکونو :اره

ریوما : اون دود چی بود؟

ساکونو : ها؟...یخ

ریوما :یخ؟ آها منظورتو یخ منجمده

ساکونو : یه چیزی مثل اونه

ریوما : اونا چی؟برمیگردن؟دنبال چین؟

ساکونو :اره برمیگردن و دنبال تو هستن

ریوما : من؟....اخه چرا من؟

ساکونو نمیشه الآن حرف بزنیم

ریوما:......

ساکونو فردا بیا خونه ای من یه خانه ویلایی کوچیک انتهای همین اتوبانه

ریوما یه آهی کشید و راه افتاد دستش رو کرد تو جیبش و بدون اینکه برگردم و درحال که می رفت گفت:(خیلی خوب باشه.....فعلا ) ساکونو یه اخمی کرد و راهرو کشید و رفت


((❤narges❤))

برچسب ها: narges tv ,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 23 / 2 / 1400 ] [ 3:06 AM ] [ نرگس ] [ بازدید : 322 ] [ ]
○°○Ryoma○°○
موضوعات: ••Photos••,
برچسب ها: Ryoma , Edit ,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 20 / 2 / 1400 ] [ 5:39 PM ] [ R.T.S ] [ بازدید : 411 ] [ ]
Love of my Life*part 2

چند ساعت بعد همه جوخه ها توی سالن اجتماعات جمع شدن

ریوما و جوخه اش هم داخل سالن روی صندلی های خودشون نشسته بودن منتظر شروع مراسم بودن

کیوکو:نظرتون چیه راجع به جوخه جدید

ماکوتو:به نظرم باید توی رنج سنی خودمون باشن چون تقریبا از یه زمانی به بعد دیگه نیروهای جوان جذب کردن

تایچی :بچه ها ساکت الان میان دیگه

با اومدن فرمانده کل پایگاه همه بلند شدن احترام نظامی گذاشتن

فرمانده بعد از گذاشتن احترام نظامی برای نیرو هاش و سخنرانی تقریبا طولانی جوخه جدید رو معرفی کرد افراد یکی یکی وارد صحنه میشدن ریوما تقریبا توجهی نداشت تا اسم کاپیتان جوخه برده شد"تویوما کینتارو"

سرشو با تعجب بالا اورد همون پسر سرخوش و شیطون بود تویوما احترام نظام گذاشت

بعد تموم شدن مراسم همه برای خوش امد گویی با جوخشون جلو میرفتن و خودشون هم معرفی میکردن

ریوما میخواست از در بره بیرون که صدای تایچی مانعش شد :کاپیتان خوش امد نگفتید

ریوما :حالا بعدا اشنا میشن

تایچی:دارید از زیر کار در میرید ازتون انتظار نداشتم شما الگوی خیل..

ریوما:باشه

جلو رفت پشت سرش تایچی و کیوکو و ماکوتو و کاچیرو راه افتادن

تویوما بیخیال داشت اطراف رو نگاه میکرد که صدای سرفه ای اومد سرشو اورد بالا

چشماشو ریز کرد بعد دستشو برد تو صورت ریوما بهش دست زد

دوباره دست ریوما لبخندی زد درحالی که یکی از ابروها از عصبانیت بالا میرفت

دست تویوما رو گرفت گفت:اچیزن ریوما هستم کاپیتان جوخه A12

تویوما پرید بغلش : کوشیمائهه

(معنی این کلمه یه غولی بود توذهنت کینتارو یادتون هست )

ریوما به اطراف نگاه کرد اروم لب زد :بیا پایین میمون درختی ابرومونو بردی

کینتاو:خیلی خب بگو ببینم پستت چیه

ریوما پوکر نگاهش کرد :الان چی گفتم پس

کینتارو نیشخندی زد :یادم نیست

ریوما نفسی کشید کاپیتان جوخه ای 12 هستم

کینتارو :منم همونی که کچله گفت

ریوما برگشت نگاهی به افرادش کرد که با تعجب بهش نگاه میکنن

خب تعجب هم داشت یکی اچیزن رو بغل کنه اون فقط در گوشش چیزی بگه

کینتارو:اوممم اینا چرا اینقدر تعجب کردن ؟

ریوما اخماشو توهم کشید :هیچی

ریوما :خودتون رو معرفی کنید

بعد معرفی جوخه ها ریوما سمت بخش فرماندهی خودش راه افتاد

بچه ها داشتن سمت اتاق های خودشون میرفتن :ماکوتو بیا اتاقم

بعد از نشستن روی صندلی :خب ایندفعه من نرفتم چی دیدی

ماکوتو رویکی از صندلی ها نشست:بجز ضربه ای که از شیشه ی ماشین روی سرش مونده

بعضی از جاهای بدنش کبود بود و پزشک قانونی تایید کرده قبل از مرگ رابطه جنسی داشته

ریوما سرشو تکون داد :به خانوادش خبر دادید ؟

ماکوتو دستش به پشت گردنش کشید:خانوداش خارج زندگی میکنن

ریوما:خب آشنایی دوستی ؟

ماکوتو چرا چندتا دوست داره با یه همخونه که اونم دوستشه

ریوما:دخترن یا پسر

ماکوتو:بیشتر دختر

ریوما:تماس هاشو برام چک کن

ماکوتو:چشم

بعد از رفتن ماکوتو برگه رو گرفت بالا :سارا روشیو

مشغول خوندن مشخصات بود

شروع کرد به فکر کردن

اگر قبل از تصادف رابطه داشته حتما دوست پسر یا نامزدی داره

که

اون شب باهاش بوده ولی اگر دوست پسر یا نامزد اره چرا

تنهایی داشته بر میگشته

یواش از اتاق رفت بیرون :تایچی

تایچی:بله قربان

ریوما دستی داخل موهاش کرد :با بچه ها جمع شید داخل اتاقم

بعد از چند دقیقه همه منتظر صحبت های ریوما بودن :چی پیدا کردید

کیوکو:فعلا همونا

ریوما یه تای ابروش رو بالا برد :فعلا همون ها

دستی به لبش کشید و پوزخندی زد سر تکون داد :من باید بگم که برید دوستاش رو پیدا کنید

بعد بگم تحقیق کنید و نوع هک کردن دوربین و بفهمید

بازم من باید بگم حالا که هویت مشخص شده محل کارش رو پیدا کنید

این دفعه داد زد و دستاش رو روی میز کوبید:پس شما اینجا چه غلطی میکنید

همه ترسیده نگاهی به ریوما انداختن که الان بی شک شبیه گرگی بود که آماده کار بره ها بود

تایچی من من کنان گفت:یعنی چیز..

ریوما نفس عمیقی کشید:ساکت باش

ریوما سمت قلم نوری رفت برش داد بعد از باز کردن سیتم شروع کرد به چرخوندن قلم :خب سارا مقتول ماست

قاتل هم یه تازه کار سارا قبل از مرگ یک رابطه جنسی داشته

اما حلی که میخواسته بره برنامه ریزی شده بود

قاتل از برنامش خبر داشته

کاچیرو که هنوز تو کف عصبانیت ریوما بود نفسی کشید :از کجا مشخص که قاتل تازه کاره؟

ریو نیم نگاهی بهش انداخت و پوزخندی زد:قاتل تازه کاره چون روش درسی ببرای قتل انتخاب نکرده

کاچیرو گیج نگاه کرد پوفی کشید :ممکن بود زنده بمونه یا بره تو کما در هر صورت امکان زنده بودنش بود

تایچی:درسته پس

قبل از تموم شدن حرف تایچی

صدای اژیر درومد بعد صدای فرمانده کل پایگاه

جوخه ای 12 جوخه دی 7 فرستاده بشن به محل تیر اندازی شده درگیری پیش اومده

ریوما سریع جلیغه ضد گلوله رو پوشید بعد گذاشتن اسلحه هاش داخل غلاف چکمه هاشو چک کرد

بعد از وصل کردن هنزفری داخل گوشش سمت میله رفت(شبیه میله های اتش نشانی که ازش سر میخورن)

پاهاش با سرعت روی زمین خورد سمت یکی از سدان ها که راننده داخلش اماده بود رفت علامت حرکت داد

دستش رو روی گوش گذاشت تا ارتباطش وصل بشه :کاوامورا سان صدای منو دارید

کاوامورا:اره ایچیزن

ریوما در حالی که با چشماش داشت اطراف رو نگاه میکرد گفت:من جلوترم

با راننده بقیه بچه هام دارن با ون میان تا قبل از رسیدن به من فرماندهیشون با شما

کاوامورا :حواسسم هست گزارش لحظه بده

ریوما سری تکون داد :باشه

نگاهی به راننده انداخت که با دقت لوکیشن رو برسی میکرد صدای تیر اندازی اومد

سریع اسلحه اشو از غلاف در اورد و آماده باش گرفت راننده با مهارت پیچید داخل کوچه ریوما سریع پیاده شد نگاهی به اطراف انداخت دو تا گروه اماده تیر اندازی بودن یک زخمی داشتن پلیس دخالت نکرده بود یک گروگان داشتن

داخلخ منطقه مسکونی با رسیدن یکی از اون ها نفسی کشید ارتباطش رو وصل کرد بعد از شرح موقعیت و اماده باش افسرای مقابلش :3 نفرتون مردم از اینجا دور کنه به هیچ وجه نزارید نزدیک بشن دور منطقه رو نوار کشی کنید برق ساختمون رو ببرید ممکن باعث اتش سوزی بشه

به باقی مونده افسرا نگاه کرد

با پیاده شدن تایچی کیوکو به کیوکو اشاره کرد بیاد

کیوکو سری خودش رو رسوند

ریوما به قسمتی تقریبا خارج از دید اشاره کرد:برو اونجا یک تک تیر انداز دیگه ببر اونجا اگر لازم شد علامت میدم

تکرار میکنم تا من علامت ندادم هیچ حرکتی ازتون سر نمیزنه

کاوامورا گروهش اومد ریوما نگاهی انداخت ترجیح میداد خودش تنهایی بیاد ولی نمیشد

دستی به موهاش کشید:کاوامورا سان یکی از تک تیرانداز هاتون همراه کیوکو به اون منطقه بفرسیتد

کاوامورا سری تکون داد فریاد زد:ارایی

ریوما هم با شاره به کیوکو راهشون رو نشون داد

ریوما:تایچی نقشه منطقه

تایچی بعد از تایپ کردن چندتا چیز نقشه سه بعدی منطقه و ساختمون رو بالا اورد

ریوما با دقت در حال برسی بود کاوامورا هم همینطور

ریوما: کاوامورا سان دو تا از افرادتون رو بفرستید داخل ساختمون

همراه ماکوتو برن بالا

کوامورا که هنوز متوجه نشده بود:برای چی

ریوما سری تکون داد :ممکن هنوز افرادی داخل ساختمون بان باید برن برای تخیله از قسمت پله های اضطرایی ساختمون برن بالا میرسن به طبقه ها من به چندتا افسر گفتم برق رو قطع کنن ممکن

کاوامورا سری تکون داد کایدو موموشیرو همراه ماکوتو سمت ساختمون رفت

ریوما اسلحه ش رو دوباره جاجبه جا کرد سمت بقیشون کرد:خیلی خب با دست به چهار نفر از رده های پایین اشاره کرد:امبولانس و تداروکات زخی ها رو حاضر کنید بدویید

دوباره نگاهی انداخت و رو به جمع گفت : تا وقتی من نگفتم حق تیر اندازی ندارید یک گروه گروگان دارن ممکن با تهدید اونا شروع کنن

حال بیایید جلو تر تا بتون نقشه رو بگم

به نقشه سه بعدی اشاره کرد : خوب نگاه کنید دوتا گروه هستن یکی از افراد گروهشون مصدوم شده شده رنج سنشون پایین میرسه یا خیلی شجاعن یا ترسو هرچی هست موضوع جالبی به نظر نمیاد چون بجز خودشون جون افراد دیگه روه م در خطر اندختن. یک گروه با من میاد یک گروه با کومورا سان حواستون باشه تا ما نگفتیم حق شلیک کردن دارید خیلی به این موضوع دقت کنید تک تیر انداز توی تیر ما نیستن حواستون باه وقتی من علامت بدم اونا شلیک میکنن. خیلی خب بریم.

کاچیرو و تاچی کنار ریوما شروع به حرکت کردن ریوما نگاهی بهشون اندخت اما تو ر بودن چون تا الان درگیر عوض کردن خششاب بود با اشاره به تایچی فهموند پشت ماشین برن 7 نفر بودن و یک گروگان یک نفرشون گروگان رو گرفته بود اسلحه هاشون کلتK5 و یک دونه مسسلSMG بود. مسسل کارشون سخت میکرد اما چیزی نبود از پسش بر نیان یواش دستی به هنزفری کشید:کاوامورا سان من دارم شروع میکنم اماده باشید.

بعد با اشاره به بچه ها جو رفت یکی از پسرها دیدشون فریاد زد تایچی حل کرد و شلیک کرد

ریوما اخماش رو توهم برد با نشونه گیری پای یکیشون رو زد با اخم غلیظی که داشت شروع کردن به درگیری سعی میکرد اصلا از تیر هاش استفاده نکنه.

هوا رو به تاریکی رفته بود فردی که گروگان داشت سعی داشت فرار کنه اما ریوما سریع تر متوجه شد دنبالش راه افتاد هنزفری رو وصل کرد: کاوامورا سان من دنبال یکیشونم گروگان داره فرماندهیشون کن.

کاوامورا: کار من تقریبا تموم فقط مونده دوتاشون الان میرم اون سمت حواست جمع باشه.

سرعتش رو بیشتر کرد با اون زن نمیتونست تند بره و ریوما داشت بهشون میرسید سریع اونو روی یکی از شونه هاش انداخت شروع به تیر اندازی سمت ریوما کرد زن داشت گریه میکرد درخواست کمک

ریوما با توجه به الگوریتم تیر اندازی جا خالی داد زن اینقدر تکون خورده بود که نایی برای پسرک نزاشته بود خودشو انداخت پشت یکی از دیوار ها ریوما بهش نزدیک شد

پسرک درحالی که کلت رو سمت گردن زن گرفته بود گفت :ن..یا جلو میکشمش

ریوما :باشه

تو اسلحتو بزار زمین

پسرک فکر بهتری مثلا به ذهنش رسید گروگان رو سمت ریوما پرت کرد یه تیر سمت بازوش رفت اما فقط از کنار رد شد

زن از سوزش گلوله روی زمین افتاد ریوما هم نشست کنارش بازوشو چک کرد بعد فهمید پسر داره فرار میکنه تو

هنزفری:کاوامورا سنپای گروگان زخمی شده یکی بفرست منطقه من دنبال اون میرم.

پسرک سوار یک ماشین شده بود.

ریوما سمت موتوری که گوشه ی دیوار پارک بود رفت.

استارت زد و شروع کرد به گاز دادن پسر سرعتش خیلی بالا بود همینطور ریوما

همین باعث شد که پلیس دنبالشون باشه و ایست بده این بیشتر رو مخ ریوما میرفت.

صدای تویی پوشش اومد دقت کرد:ایچیزن دوتا ازبچه ها رو فرستادم دنبالت حواستون باشه

ریوما باشه ای گفت

پسرک هوفی کشید پاشو رو پدال گاز عجب سمجی بود از کار نمیفتاد.

موتور ریوما داشت بهش نزدیک میشد که نزدیک چراغ قرمز رفت متوجه ماشین هایی که اژیر میکشن ایست میدن شد

ریوما نگاهی بهشون انداخت و راهو برای ماکوتو که پشت فرمون بود باز کرد کنار پنجرش گاز

داد: اشاره به منطقه کنار تون کرد که خط اضطراری بود :ببرش اونجا ماکوتو

ماکوتو سری تکون داد ریوما سرعتش یواش تر کرد که نگاهش به چراغ راهنمایی افتاد سریع لعنتی فرستاد نگاهی به کنار تونل کرد یک دختر بچه و مادرش به احتمال داشتن رد میشدن همین که حواسش اونجا بود ماشینی که کیوکو رانندش بود به خاطر سرعت منحرف شد.

چشماش گشاد شد دقیقا مثل وقتی که کابوس میدی سریع به موتور گاز داد سمت اون رفت

زن از ترس خشکش زده بود دخترش جلو تر از اون داشت میرفت موهای دوگوشی

خوشگلشش تکون میخورد جیغی کشید ماشین داشت نزدیک میشد

ریوما مثل برق دخترک رو توی اغوش کشید واما نمیتونست به زنه برسه سعی داشت

سرعتو زیاد کنه از طرفی کیوکو سعی داشت ماشنی رو کنترل کنه اما باعث انحراف بیشترش شده بود

زن ترسیده به ماشنی نگاه میرکد و به دخترکش که تو اغوش مردی بود ناگهان دستی

محکم اونو از پشت گرفت کشید عقب چون با شتاب بود خورد زمین اما دست نزاشت دوباره اونو کشید

ریوما محکم دیواره تونل برخورد کرد اما سرو بدن دخترک رو توی اغوش خودش داشت

بدون شک شونش اسیب دیده بود

کیوکو ماشین رو کنترل کرد ریوما از دیوار فاصل گرفت به دخترک تو اغوشش

نگاهی انداخت به نظر سالم میرسید سریع دنبال زن گشت

دخترکی رو دید که موهاش رو بالا جمع کرده بود بافته بودنشون دست زدن رو گرفته بود

مثل اینکه اون نجاتش داده بود

برای دخترکی ظریفی مثل اون این عکس العمل خیلی خوب وقتی به خودش اومد متوجه شد

چند دقیقه هست که داره اون دخترک نگاهی میکنه

کیوکو سریع از ماشین پیاده شد :کاپیتان کاپیتان حالتون خوبه

ریوما با اخم غلیظی نگاهش کرد و وقتی ماکوتو اومد پیشش خیال راحت شد که پسر رو گرفتن

بلند شد و سمت زن راه افتاد

ساکونو سعی داشت زن رو اروم کنه :حال دخترتون خوبه نگاه کنید

ریوما دستی داخل موهاش کشید خیس بودن

با کاریزمایی که داشت توجه خیلی ها رو جلب کرده به سمت زن راه افتاد :حالتون خوبه ؟

زن نگاهی بهش انداخت دخترکش رو توی بغلش گرفت زد زیر گریه :خیلی ممنونم اگرشما نبودید الان

حتی ادامه دادنش هم براش سخت بود ریوما سری تکون داد نگاهی به ساکونو کرد که داشت با لبخند تلخی به دخترو مادرش نگاه میکرد یواش گفت:حرکت شما خیلی جسورانه بود باعث افتخاره که هنوز ادمایی مثل شما وجود داره

ساکونو لبخند محبوبی زد :لطف دارید وظیفم بود

ریوما کنجکاویشو کنار گذاشت و با قدم های محکم سمت جوخش راه افتاد توی هنزفری گفت:کاوامورا سان تموم شد

نگاهی بهشون انداخت پسرک لاغر اندامی نسبت به ریوما که الان بشدت میلرزید

با همون اخم ترسناکی که الان با چهرش انس گرفته بود

نگاهی به کیوکو کاچیزو ماکوتو و تایچی کرد

فریاد زد :ته این پرونده افراد جوخمو تعویض میکنم شما ها بدرد نمیخوردید

جرات نداتشتن جیکشون در بیاد

رو به کیوکو گفت:تو تک تیر انداز بودی چرا پستت رو ترک کردی ؟

کیوکو:من چیزه گ

دوباره فریاد زد:چیز چیز نکن برای من میدونی حون دو نفر در خطر انداختی وقتی ماکوتو رفته

جلو چرا سرعت میگری ها

کیوکو:خب فرصت

ریوما بدون توجهش رو به تایچی گفت:بگو خسارت موتور رو به صاحبش بدن

منم بر میگردم

بدون توجه به نگاه های اونا خودش رو داخل ماشین پرت کرد به راننده اشاره کرد :برگرد

(میدونم غلط املایی داره اما این دفعه دوم میفرستم پارت رو دور قبلی فکر کنم ثبت نشد )

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 19 / 2 / 1400 ] [ 6:35 PM ] [ titi ] [ بازدید : 324 ] [ ]
پارت12رمان به تو رسیدن

سیلوووممممممم

پارتو بعد نود و بوقی نوشتم

برین بوخونین😁




از زبان کاگیاما

هویج باکااااا😑اخه این چه کاری بود جلو در مدرسههههه

از رو ساکورا بلند شدم

+کاگیاما #ساکورا

+گومن

#م..مشکلی نیست.تقصیر..تو... نبود تقصیر نی چان بود

دستمو بردم سمتش تا بلند شه.صدای هیناتا اومد که داشت ازم سوال میکرد

هیناتا:کاگیاما..تو به نه چان اعتراف کرد

حس کردم سرخ شدم:آ..اره

هیناتا خندید:فکرشو نمیکردم تو یکی عاشق بشی😂🤭😂😂


کاگیاما:هوروسای هیناتای هویج باکا😑

و میرن تو مدرسه تا اینکه ریوما میاد.

خو پارت کم بود ولی قبول کنینش همینو دیگه😂💔

من برم نی چان و کاگیاما رو از هم جدا کنم باز دارن از سر و کول هم بالا میرن😂 جانه🙂❤

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 19 / 2 / 1400 ] [ 11:35 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 297 ] [ ]
○°○RyoSaku○°○

موضوعات: ••Photos••,
برچسب ها: RyoSaku , Ryoma , Sakuno , Edit ,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ چهارشنبه 15 / 2 / 1400 ] [ 4:41 AM ] [ R.T.S ] [ بازدید : 336 ] [ ]
پارت سیزدهم ((رمان هرگز فراموشم نکرد))

آنچه گذشت. .....

باید بری بخونی گفتن نداره


🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹💔🌹

این داستان (مرد سیاه)

ساکونو : چرا فراموشم کردی؟

ریوما : ریوزاک.......

ساکونو : ریوما

ریوما :؟؟؟؟

ساکونو : سرنوشت بدزد

ناگهان یک نفر از اون سمت شلیک کرد 🔫

ریوما : اون دیگه چی بود؟

ساکونو : باید حدس میزدم بیخیال نمیشن

ریوما: کیا؟

ساکونو : عمومی که به نامزدت رشوه دادن بکشتت

ریوما : تو میدونی اون کیه؟

ساکونو : اره

ریوما : بهم بگو اون عوضی کیه

ساکونو : خفه شو

ریوما : چی؟.....

ساکونو: بهت میگم......ولی الان باید فرار کنیم......از این طرف بیا

ریوما و ساکونو تا تونستن از اونجا دور شدن

ریوما : آی خسته شدم.....ها.....ساکونو؟

ساکونو :ها؟

ریوما : اون طرف که به هارو رشوه داده کیه؟

ساکونو :ها؟.....مرد سیاه

ریوما : چی؟.....اون دیگه کیه؟چرا مبخواست مارون بکشه؟

ساکونو : عاعاعاعااون نمیخواست مارون بکشه.....میخواست تو رو بکشه

ریوما : چرا؟

ساکونو :الان وقت مناسبی نیست.....

ریوما : ......

ساکونو : دو روز دیگه سر ساعت6:45بیا به خونه ای من یه خانه‌ای ویلای کنار ساحله

ریوما : ......

ساکونو : تو همین اتوبان که بری یه جاده خاکیه از اون طرف بری میرسی به یه خانه ویلایی کوچیک......باشه؟

ریوما : اااااه......خیلی خوب باشه

ساکونو پس فعلا خداحافظ

ریوما:باشه.....فعلا و بدون اینکه چیزی به راهش گرفت و رفت

((❤narges❤))

برچسب ها: نرگس tv ,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 13 / 2 / 1400 ] [ 4:03 AM ] [ نرگس ] [ بازدید : 313 ] [ ]
*Ryomomo*
موضوعات: ••Photos••,
برچسب ها: Edit , Ryoma , Momo , Momo senpai ,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 11 / 2 / 1400 ] [ 5:21 PM ] [ R.T.S ] [ بازدید : 303 ] [ ]
آخرین مطالب

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]