11121118112210128 ••رمان به تو رسیدن(به قلم D.R.S)••
پارت12رمان به تو رسیدن

سیلوووممممممم

پارتو بعد نود و بوقی نوشتم

برین بوخونین😁




از زبان کاگیاما

هویج باکااااا😑اخه این چه کاری بود جلو در مدرسههههه

از رو ساکورا بلند شدم

+کاگیاما #ساکورا

+گومن

#م..مشکلی نیست.تقصیر..تو... نبود تقصیر نی چان بود

دستمو بردم سمتش تا بلند شه.صدای هیناتا اومد که داشت ازم سوال میکرد

هیناتا:کاگیاما..تو به نه چان اعتراف کرد

حس کردم سرخ شدم:آ..اره

هیناتا خندید:فکرشو نمیکردم تو یکی عاشق بشی😂🤭😂😂


کاگیاما:هوروسای هیناتای هویج باکا😑

و میرن تو مدرسه تا اینکه ریوما میاد.

خو پارت کم بود ولی قبول کنینش همینو دیگه😂💔

من برم نی چان و کاگیاما رو از هم جدا کنم باز دارن از سر و کول هم بالا میرن😂 جانه🙂❤

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 19 / 2 / 1400 ] [ 11:35 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 296 ] [ ]
پارت11رمان به تو رسیدن

وقتی ## میزارم یعنی طرف داره تو ذهنش حرف میزنه😗

وقتی هم که*میزارم یعنی میخوام حالت افراد رو توضیح بدم😗
پارت من:
از زبون هیناتا
#اینا چشونه؟ چرا انقدر قرمزن؟ ماساکا(نگو که) از هم خودشون میاد....# *لبخند شیطانی
از زبون من ، راوی
ساکورا و کاگیاما بدون این که به هم نگاه کنن یا باهم حرف بزنن به راهشون ادامه میدن هیناتا هم همراهیشون میکنه
دم در مدرسه ، از زبون هیناتا
#پوووف ، شاید بهتره از یکی کمک بگیرم تا اینا رو به هم برسونم
اندکی بعد..
اون یاچی سان نیست؟#
_ یاچی ساااااااااااان
از زبون راوی
هیناتا به سمت یاچی میره ولی پاش یه پای کاگیاما میخوره و کاگیاما روی ساکورا میفته...
سوی دیگر ، پیش هیناتا و یاچی ، همچنان از زبون راوی
یاچی بعد از شنیدن صدای هیناتا بر میگرده و براش دست تکون میده
(یاچی^ هیناتا&)
^اوهایو هیناتا
&اوهایو یاچی سان ، راستش میخواستم در یه مورد ازتون کمک بگیرم
^درس؟
&نه راستش ، درمورد ساکورا و کاگیاماست فکر میکنم از هم خوششون میاد ، میخوام به هم برسونمشون .
یاچی * خنده کوتاه و کاوایی کرده و به پشت سر هیناتا اشاره میکند
^ فکر نکنم نیاز باشه
هیناتا بر میگرده و با کاگیاما و ساکورا در حالی که رو هم افتادن و روی زمینن رو به رو میشه.

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 22 / 1 / 1400 ] [ 12:52 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 625 ] [ ]
پارت 10 رمان به تو رسیدن

اوهایو مینااا پارت اوردم😁

ریوما لباساش و پوشید و کیفشو برداشت و رفت پایین و سوار ماشین شد و سومین نفر رسید به کلاسش.

ریوما:ساکونو😃سلام

ساکونو:اه..ریوما!س..سلام

توموکو:ساکونو با دوست پسرت برو تو حیاط😁

ریوما و ساکونو عاامت تعجب میشوند و به حیاط میروند

ریوما:چه هوای خوبی

پشت صحنه و دیانا در افق محو میشوند🤦‍♀️😂

ساکونو:حرف دیگه ای جز این نبووووودددد🤨

ریوما:هههه😨خو چی بگم😒

ساکونو:چمیدونم😑

و کل کل کردن را اغاز مینمایند


کاگیاما:مامان زود اون عکس کوفتیو پاکش کنننننننن

مامانش و باباش هنوز در حال جر خوردن😂

پشت صحنه:کاگیامای بد بخت😂

دیانا:😂👍

و بعد کلی بحث کردن مامانش عکسو پاک میکنه😂و کاگیاما سوار بر دوچرخه به سمت مدرسه میرود😂

و همون لحظه با ساکورا چش تو چش میشه😈

و هر دوشون به شدتتتتتتت لبو میشن☺هیناتا هم علامت تعجب میشه😂😂

هیناتا:شما دو تا چتون شده؟؟

ساکورا:ها؟هی..هیچی😨

کاگیاما:آ..آره😰

هیناتا:بگییییننتن بببینننمممممم😡🤬

برای ادامه داستان بالای ۵ نظر😂

من برم دیگه خدافس

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ پنجشنبه 5 / 1 / 1400 ] [ 11:09 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 277 ] [ ]
پارت 9 رمان به تو رسیدن

سلااام

دلم سوخت گفتم پارت بزارم😂😂

این قسمت:صبحی پر دردسر🤣

فردا صبح

ساکورا:هووووییی داداش پاشو ببینم دیر شدددددد

هیناتا:هیتوکا چان!من دوست دارم!!!!!!!

ساکورا تبدیل به علامت سوال میشود😂و لگدی ب شکم هیناتای بد بخت میزند😂

هیناتا:اااایییییییی دردم گرفتتتتتتت.دیووونههههههههههههههه.

ساکورا پخش زمین میشود😂

ساکورا:وااای😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

هیناتا:مرررررگ😑وسط خواب ب اون خوبی بودمممن

ساکورا:وسط خواب دوست دخترت یا بهتره بگم بهترین دوست منننننن بودیییی🤨😒

هینانا:ههههه تو از کجا فهمیدیییی

ساکورا:آیکیو تو خواب داشتی حرف میزدی😐

هیناتا محو میشود😂


خونه کاگیاما

کاگیاما از خواب بلند میشه و تا میخواد پاشو بزاره رو زمین....

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

نمیگمممم

.

.

.

.

.

.

.برو پایین تررررر

.

.

.

.هیچی دیگه

توپ زیر پاشه با عقل میره تو دیوار و کلش از اون طرف دیکار ک دیوار پزیراییه در میاد

از غذا

پشت صحنع:از کودوم غذا؟

دیانا:ببخشید😂

از قضا کلش از تابلویی ک عکس دختر داشت در اومد🤣

دیگه نگم براتون🤣🤣🤣🤣🤣🤣

مامانش همون لحظه ازونجا رد میشه:یا خدا!عه!کاگیاما🤣🤣🤣🤣🤣وای🤣🤣

کاگیاما:مرگگگگ کلمو ازینتو در بیاریین😨😱

مامان کاگیاما:بزار عکس بگیرم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣لبخند بزن😂😂

و مامانش عکسشو میزاره تو پیج اینیستاگرامش😂و عکس در عرض یک دقیقه 5k لایک میخوره🤣🤣🤣🤣🤣


حالا بریم پیش ریوما😂

ریوما:کاروپییین!!چتهههه دستم زخم شد احمق!!!عع!زخم نشد که!وای اول صبحی توهم زدم🙄

رینکو:پسرم!بیا صبحانتو بخور

ریوما:اومدم مامان!

بلند میشه بره دستشویی که با سر میخوره به دیوار

ریوما:آخخخخخخ😖

رینکو:چیشد پسرم!من دیگه برم.مواظب خودت باشه عزیزم

ریوما:باشههه خدافظ😬


و هر چهار کارکتر داستان رفتن مدرسه

حالا خودش ی داستان داره این😂

شاید تو عید پارت بزارم شایدم ن😁

فردا فک کنم تولد R.T.S باشه😍🤭

ببینم نتم واسه تبریک تولد میکشه یا ن😂

خداحافظظظ😘☺

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 29 / 12 / 1399 ] [ 6:32 PM ] [ Miray ] [ بازدید : 334 ] [ ]
پارت 8 رمان به تو رسیدن

یووو پارت اوردم🙂

ریوما

رو تختم دراز کشیده بودم.مامانم در زد

*(ریوما)بفرمایید

#(مامانش)ریوما.تو حق نداشتی حز هیناتا و ساکورا و کاگیاما دوست دیگه ای داشته باشی

*برای چی؟چون پولدارم نباید ازاد باشم؟

# ما با خانواده های اونا اشنایی داریم.نمیتونیم بزاریم کسی ک نمیشناسیم با تنها پسرمون دوست بشه.پدرت گفت دوست دختر داری.از کی اشنا شدی باهاش؟

*امروز

#جااااان😲باید با ما اشناش کنی.فردا میگی بیاد اینجا

*ب..بله چشم😶

خونه کاگیاما

الان ساکورا باهام قهر میکنه🥵ریو چه غلطی بود کردیی الان بهش پیام میدم

@سلام ریوما

*سلام کاگیاما

@میگم..ساکورا باهام قهر میکنه؟

*الان من ساکونو رو دوس دارم باهام قهر میکنه؟

@نه.

*مامانم گفته چرا با دو تا غریبه دوست شدی!

@دلم واقعا واست میسوزه.مامانم صدان زد برم شام.خداحافظ

*خداحافظ

پشت صحنه:خدافسسس😃😂

من:خیلی وقت بود پارازیت ننوشته بودیم😂

پشت صحنه:خیلیم خوبه پارازایت🙄😂

خوب این پارت هم تموم شد

کوتاه کوتاه میدم دلتون بسوزه😂بای بای😂😋🤭


[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ چهارشنبه 13 / 12 / 1399 ] [ 11:08 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 391 ] [ ]
پارت 7 رمان به تو رسیدن

یوووومیناسااان☺

پارت اوردم😙

از زبان ریوما

رفتم خونه.یکی از خدمتکارا گفت برم تو اتاق پدرم

ریوما+ باباش*

*سلام ریوما

+سلام بابا

*تا اینوقت شب کجا بودی

+با دوستام بیرون بودم

*اما اقای ساکامیچی(فامیلی خوب فقط فامیلی اونادا بود😂)گفت یه دختر رو سوار ماشین کردی.ساکورا هم نبود.

ریوما سرخ میشه+ام...راستش..(خیلی تند سریع)دوست دخترمه

با لبخند*معرفیش کن!باید باهاش اشنا بشیم.ولی به زودی مجبوری ازش دل بکنی

+باشه معرفیش میکنم.ولی منظورتون از جدایی از ساکونو چیه؟؟

*بعدا بهت میگم پسرم


و ریوما با فکر میره تو اتاقش


بمونین تو خماری😂باای

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 9 / 12 / 1399 ] [ 10:27 PM ] [ Miray ] [ بازدید : 342 ] [ ]
پارت6 رمان به تو رسیدن

اوهایو پارت اوردم😁

.

.

.

.

.

کاگیاما:دوسش دارمممم

ساکورا:چطوووررر جرعتت میکنییی دوسم داشته باشیییی

همه حتی ساکورا کلشون تبدیل به علامت تعجب شد😂

ریوما:خودت فهمیدی چی گفتی ساکورا؟😂هر کسی میتونه دوست داشته باشه😂

ساکورا لبو هم رد میکند و به خانه میرود

کاگیاما هم مانند لبو است و او هم به خانه میرود😂

فقط ریوما و ساکونو با چشان اندازه وزغ دارن نگاشون میکنن😂بلهه😂

ساکونو:اوه عحب اعترافی شداا ۳ تا اعتراف تو یه روز

ریوما میخنده:اره😄اسم این روز رو روز اعتراف مینامیم و هر سال واسش جشن میگیریم😂😁

ساکونو:اره😂خوب بریم کافه

ریوما:بعدشم شهر بازی

ساکونو:ارهه😆

و به خوشگذرونی رفتن😂

۱ ساعت بعد دقیقا جلو مرکز خرید

ریوما:فردا ولنتاینه ها🤭

ساکونو:وااای😃چی خریدی واسم😝

ریوما:الان میریم هر چی دوست داشتی بخر😁

پشت صحنه:ریوما پولت تموم نشه😂

ریوما:مگه من خر پول رمان نیستم

پشت صحنه:عهههههههههههههههه راس میگیییی

من:پ نه پ😐😂

ساکونو:اون لباسهه چه نازههه

ریوما:بخرمش؟

ساکونو:نه کمدم جا نداره. ولی کفش ندارممم

من:یعنییییی خودمههههه اصلا کمدم به اون بزرگی جا نداره🤣اگه کفش نداره پس با چی اومده بیردن؟😂

ریوما:باشه.

ساکونو:واااای این کفش صورتیه رو میتونم با پیراهن صورتیم ست کنمممم

ریوما:اینو بخرم؟

ساکونو:اره.ممنووون😁

۵ دقیقه بعد

ساکونو:چی میخوای واست بخرم؟

ریوما:اممم🤨عطرم داره تموم میشه!بریم عطر فروشی😃

ساکونو:باااشه😁

۱۰ دقیقه بعد عطر را خریدند و از مرکز خرید بیرون رفتند

ریوما گوشیشو بیرون اورد

ساکونو:ایفووون ۱۲ پرومکسسسس دارییی😳

پشت صحنه:مگه تاحالا ندیدی😂

ریوما:اره😄صب کن به رانندم زنگ بزنم بیاد

ساکونو با قیافه ی خنده دار داشت ریو رو نگاه میکرد😂

۱۰ دقیقه بعد ماشین رسید

ریوما در رو باز کرد و گفت:خانوما مقدم ترن. و لبخند زد😄

ساکونو تو ماشین نشست

ریوما:خونتون کجاست؟

ساکونو:خرخببترخباححاا

ریوما:برسونش به همین ادرس

راننده:چشم قربان

😂😂

بقیش واسه بعدا

پشت صحنه:پارتت خیلیییی مسخره بود

من:دنپایی من کووووو.اهااااایناهاششش.پشت صحنه جان از جونت سیر شدی😈😄

پشت صحنه:الفرااااااااااااار


پااااااایاااان🙂😂


[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 3 / 12 / 1399 ] [ 10:15 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 466 ] [ ]
پارت 5 رمان به تو رسیدن

بازم یووو😂

این پارت ۵

.

.

.

.ساعت یک ربع به ۵

ساکورا

موهامو شونه کردم و گل سرمو به گوشه موهام زدم.پیراهن ابیمو پوشیدم و رفتم پایین و کفشمو پوشیدم و راه افتادم سمت کافه.یهو سر راه کاگیاما رو دیدم

ساکورا:کاگیااامااااا😃

کاگیاما سرشو برگردوند:اوه ساکورا چان!

و با هم راه افتادن سمت کافه

کاگیاما

مثل همیشه للخندش و تیپش و خودش کاوایی بودن. خیلی وقت بود دوستش داشتم ولی چرا تاحالا بهش اعتراف نکردم؟الان بهش بگم یا بریم کافه؟اگه تو کافه ریوما نبود سریع بهش میگم

پشت صحنه:شجاعتشو برم مننن😂

ساکورا:کاگیاما؟به چی فکر میکنی؟

کاگیاما:ه..هیچی

و شروع به ور ور کردن نمودند😂

.

.

.

.

ساکونو داشت به همون کافه ای که ریوما میخواست بره میرفت(اتفاقی)

ساکونو ریوما رو میبینه و صدا میزنه:ریوماااا

ریوما هم روشو برمیگردونه و للخند میزنه و میگه:ساکونو!تو اینجا چیکار میکنی

ساکونو:داشتم میرفتم کافه

ریوما:منم با دوستام اونجا قرار گذاشتم تو هم دوست داری بیا

ساکونو:اه باشه.راستی ریوما..راستش*سرخ میشه در حد لبو*من...یعنی منم دو..دوست دارم و سرشو میندازه پایین

ریوما که از خوشحالی بال دراورده و یه کوشولو سرخ شده:منم و بغلش کرد

ساکورا:جناب افای دختر باز😐وای.حق داشتی عاشق این کاوایی گوگولی بشی😍چه نازهههه

کاگیاما با کمی عصبانیت و یه کوشولو سرخی:تو که خوشگل ترینی

ریوما و ساکورو چشاشون از حدقه میزنه بیرون😂

کاگیاما:ههههه گند زدم😱

ریوما:داداش دوسش داری بگو الان فقط جا هیناتای خنگ خالیه🤣

کاگیاما:نه دوسش ندارمم

ریوما یه نگاه ترسناک تر از کاگیاما بهش نگا میکنه

کاگیاما:اوکیی باشه اعتراف میکنم دارم😶

ساکورا سرخ میشه و...

پشت صحنه:اعترافوووو🤣

من:تا همینجا بسه بقیه واس بعد تو خماری بمانید😂

جانههه🤪😂😈


[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 2 / 12 / 1399 ] [ 12:56 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 370 ] [ ]
پارت 4 رمان به تو رسیدن

اوهایووووو پارت اوردم

.

.

.

.

.

.ساکونو میره دستشویی که یه ابی به سر و روش بزنه که ناگهان تونوکو خانم جلوش سبز میشه😂

توموکو:=

ساکو:-

=خوشملم دوست پسر پیدا کرده😍🥳

-دردددد اون خودش دنبالم میوفته و الانم منو بوسید😑البته... خودم.... یکم ازش خوشم... اومده!🥴

=اوخی کاواییم عاشق شده😆

پشت صحنه:توموکو چان مگه بچه دو سالست اینطوری صداش میزنی😂

توموکو:الان میرم قرار دادمو پاره پوره میکنم خلاص🥺

پشت صحنه:نهه به قران غلط کردم

تو دلش(انقد ازین دخترای لوس بدم مییاااد😒)

من مانند برگ چقندر دارم با چشای عین وزغ و دست به سینه اینا رو مینگرم😐😂😂😂😂

-عههه تومو چان نکن دیه

.

.

.

.۳ کله پوک درحال رفتن پیش اون یکی کله پوکشون😂

ساکورا عربده میکشد:ایییی نامرد دوست دختر پیدا کردییی😃

و صداش تا پیش ریوزاکی ستسه میرود و ریوزاکی سنسه فکر میکند توهم زده است😂

ریوما:اههه از کی داشتین دید میزدییین

کاگیاما:از وقتی که بوسیدیش ابله جان

هیناتا:حالا کیه از کی اشنا شدی باهاش؟

ریوما کمی سرخ میشود و میگوید😂:بعد از باشگاه بریم یه کافه ای جایی اونجا میحرفیم

هیناتا:من نمیتونم بیاااامممم😬امتحانمو نخوندمممم

ساکورا:خاک بر سرت مگه نگفتم بخوووننن ممکنه ببعد باشگا بریم یه جایییی

ریوما:بعد باشگاه برین خونه لباساتو عوض کنین ساعت ۵ کافه ی نمیدونم چی چی منتظر باشین😂😂😂


انچه خواهید دید:ساکورا:اوه کاگیاما!

ساکونو:ریوماااااا

😂😂😂😂😂شبیه تو سریالا 😂😂😂😂

وای خودم ترکیدم😂😂😂اخ شکمم😂😂

پشت صحنه:آااااااا مامانیی🤣

این پارت از پارتای قبلی یکمی کمتر بود گومن


[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 2 / 12 / 1399 ] [ 8:54 AM ] [ Miray ] [ بازدید : 334 ] [ ]
آخرین مطالب

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]