202116910 ••وانشات••
قانون عشق پارت ۲ ( آخر )

یو مینا سان

دایجوبه ؟

همونطور که میدونین ،

قانون عشق رو Diana چان

ادامه داد

و یه سری تغییرات ایجاد کرد

مثل اینکه

ریوما نمیمیره پس اون آخراشو حذف کنین

اینم پارت ۲ :


نمیتونست نمیتونست بهش فکر نکنه

هر روزش با غم تموم میشد

در حال تمرین تنیس بود که یکی از خدمتکار ها ۱اومد پیشش و گفت:دو تا خانم اومدن میگن دوستاتون هستن

ریوما با بی حوصلگی گفت:راهنمایشون کنین تو اتاق ملاقاتم من الان میام

لباس هایش را عوض کرد و به سمت اتاق ملاقات رفت در رو باز کرد...باورش نمیشد ساکونو و توموکو!!!

توموکو در ۷ سالگی به اجبار به انگلستان مهاجرت کرده بود

توموکو گفت:به به ببین کی اینجاست!چطوری؟ دلم کلی تنگ شده بود😄

ساکونو گفت:سل..سلام ریو..ریوما😟

ریوما زیرلب گفت ساکونو توموکو!اشگ هایش سرازیر شدند

محکم ساکونو را بغل کرد

ساکونو گفت:ببخشید که سر قولم نموندم😓

توموکو گفت:چه صحنه ای!حال میده عکس بگیرم😍😆

ریوما خندید و گفت:هنوزم همونی هستی که بودی😂حالا چطور شد..که ساکونو رو اوردی!؟اون منو یادش نمیومد☹

توموکو:اون شوهرش نمیدونم چی کارش کرد اونطوری شد ولی وقتی من برگشتم ژاپن و پیداش کردم و ی چیز هایی شد که خانوم همه چی یادش اومد🤗😙

ساکونو:خوب تو پیدام نکردی اتفاقی همو دیدیم تو فروشگاه🙂

یک ماه بعد

ساکونو:توموکو!بیا کمکم کن زیپ لباس عروسمو ببندم

توموکو:الان میام صبر کن کفشمو بپوشم عروس خانم!

تالار عروسی

توموکو:مبارکتون باشه باشه🥳🥳🥳

موموشیرو و ایجی(این دو نفر حیف ان نباشن تو عروسی اخه تمام تلاششونو واسه عاشق کردن این دو تا کردن😂😂):مبارتون باشه بالاخره به هم رسیدین

ریوما:خوب مگه نباید میرسیدیم؟

و همه باهم خندیدند😂

پایان 🥳🥳🥳

دست خواهلم درد نکنه 😗

کامنت بدید

فقط دیانا پارت ۳ هم هست ؟

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 15 / 10 / 1399 ] [ 8:57 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 575 ] [ ]
دوستش داشتم♡

ساکونو

صدایی هی صدام میزد

-ساکونو...ساکونو‌...چشماتو باز کن-

یواش یواش چشمامو باز کردم همه جا تار بود ترسیده بود استرس داشتم ناگهان یکی منو در آغوشش گرفت توی آغوشش ارامش داشتم بوش خیلی خوب بود عطر ملایمی بود صدا یه چیزی گفت

-(با بغص)دیگه..دیگه هیچوقت تنهات نمیذارم بهت قل میدم-

دلم میخواست همیشه توی آغوشش بمونم ولی میدونستم هرچه سریع تر باید به خودم میومدم خودمو جمع و جور کردمو گفتم:ت...تو‌ کی هستی؟

با صدای آرومی سرمو نوازش کردو گفت نگران نباش هیچوقت تنهات

نمیذارم شاید نتونم درکت کنم که چه حالی داری ولی میتونم درکت کنم که منو به یاد نمیاری پس اروم بخواب چشماتو ببندو با آرامش بخواب

همین طور که این حرفارو میزد سرمو نوازش میکرد نفهمیدم چیشد انقدر ارامش داشتم که تمام استرس هام رو فراموش کردمو اروم چشمامو بستم وقتی بیدار شدم روی تخت خوابیده بودم یه شخصم که معلوم بود خیلی وقته اونجاست دستاشو کنار هم گذاشته بودو سرشو روی دستاش گذاشته بود و خوابیده بود بعد چند دقیقه بیدار شد خواستم بگم کیه ولی نذاشت حرفمو تموم کنم سریع از جاش بلند شد و بغلم کرد توی بغلش ارامش تموم نشدنی داشتم ولی سریع از بغلش دراومدمو گفتم اون کیه اونم رفت عقب تازه چهرشو دیده بودم باورم نمیشد اون اون ریوما بود گفتم ت..تو..تو اینجا چیکار میکنی

با لبخند ملیحی گفت

-ببخشید که تنهاست گذاشتم خودت که میدونی مجبور بودم چاره دیگه ای نداشتم

ساکونو:اشک توی چشمام جمع شد و بهش گفتم خیلی منتظرت بودم خوشحالم که پیشمی ب ریوما اومدو بغلم نشست اشکامو پاک کردو دستامو گرفت و بعدش گفت:منو نگاه کن من همیشه کنارت هستم توی قلبت همیشه بغلت میمونم و بعدش منو روی تخت گذاشت کنارم نشستو دستمو گرفتو سرمو ماچ کرد ناگهان چشم هاشو بستو با لبخند گفت هیچوقت فراموشم نکن منم فراموشت نمیکنم باشه

ناگهان سرم سنگین شدو دیگه هیچی نفهمیدم وقتی چشمامو باز کردم یه خانم که لباسهای پرستاری پوشیده بود بهم گفت خانم خانم حالتون خوبه

ساکونو:م...من کجام؟

خانم:نگران نباشید توی بیمارستان هستید

ساکونو:بیمارستان

خانم:بله شما تنها کسی هستید که از اون تصادف جون سالم به در بردید

ساکونو:ت...تصادف

خانم:بله،حالا باید استراحت کنید تا خوب خوب بشید

ساکونو:ب..باشه،روی تخت خوابیدم حالا یادم اومد داشتیم از فرودگاه برمی گشتیم که اون حادثه رخ داد ولی اون خانم گفت که من..من تنها کسیم که سالم مونده پس یعنی ریوما اشک توی چشمام جمع شدو بغضم ترکیدو همین طور شروع به گریه کردم انقدر گریه کردم که دیگه اشکم خشک شده بود


*یک هفته بعد*سر قبر ریوما*

ساکونو:(با اشک)ازت بدم میاد مگه نگفتی که تنهام نمیذاری،مگه نمیگن مرده و قولش پس چرا...چرا زدی زیر قولت چرااا

ولی..ولی چطور میتونم کسی که عاشقشم بودمو هستم و فراموش کنم‌چطور،،،ریوما دوست دارم♡

(در همان لحظه ساکونو دسته گلی که برای ریوما گرفته بودو رو قبر ریوما گذاشت و با اشک انجارو ترک کرد و زیر لب گفت منم فراموشت نمیکنم،،چند سال بعد ساکونو به اجبار پدرش با یکی از سرمایه گذاران مهم ژاپن ازدواج کرد و صاحب پسری شد که اسمش را هم اسم پسری که دوست داشت گذاشت یعنی ریوما ساکونو به دلیل افسردگی شدید،پسر و همسرش را ترک کرد بعد چند سال پدر هم بیمار شد و پسرش را ترک کرد اکنون پسر بیست ساله است و در کنار قبر پدر و مادرش اشک میریزد و مطمئن است که جایشان امن است دسته گل را روی قبر مادر میگذارد و با گفتن یک جمله انجارا ترک میکند(مادر من هم مثل شما قهرمان میشم)



ممنون که خواندید این یک داستان یک قسمتی بود و ادامه نداره(ژانر:غمگین،عاشقانه)

تا پارت بعد واسه رمان اصلی خدانگه دار♡

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 13 / 10 / 1399 ] [ 9:23 PM ] [ c.h.a.n ] [ بازدید : 360 ] [ ]
داستان ( تکه ای از قلبم ) 《 آخر 》

یو مینا قسمت آخر رو اوردم با ۲۹ کامنت

ممنون که خوندین و کامنت دادین مخصوصا ۲ نفر

برای خوندنش برین ادامه

ادامه مطلب

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 13 / 10 / 1399 ] [ 4:39 PM ] [ kazuya ] [ بازدید : 557 ] [ ]
داستان ( تکه ای از قلبم )《 اول》

یو مینا

یه داستان یه پارتی دیگه نوشتم

اما چون خیلی بلند بود ، دو بخش کردم

اسمش تکه ای از قلبم ❤

برای خوندنش برین ادامه


ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ شنبه 13 / 10 / 1399 ] [ 9:41 AM ] [ kazuya ] [ بازدید : 746 ] [ ]
*داستان قانون عشق*


Love rule

《 ساعت ۹ صبح فرودگاه 》

_ وای خدا !!! ژاپن مثل همیشه گرمه ! اصلا با آمریکا قابل مقایسه نیست ! بعد از ۱۰ سال برگشته بودم به خونه خودم از دور تویوما رو دیدم که به سمتم میومد !

*کوشیمائهههههه ! و پرید تو بغلم خیلی خوش اومدی دلم برات یه ذره شده بود دادش !!

_منم دلم برات تنگ شده بود اما میشه ولم کنی ؟ داری خفم میکنی !

*البته که نه ده ساله که ندیدمت ! که صدای قار و قور شکمش اومد !

_چطوره که بریم یه رستوران همونجا که همیشه می رفتیم !

*فکر خوبیه ! مهمون تو ! *~*

_باشه فقط اینبار #_# رفتیم دم در فرودگاه تا با هم بریم رستوران ! وقتی ماشینش رو دیدم دهنم سه متر وا موند ! یه فراری سیاه رنگ بود ! : تویوما تو پول اینو از کجا اوردی ؟ بعد یه خانم خیلی شیک و خوشگل از تو ماشین اومد بیرون ! : تویوما ؟

*آه عزیزم اومدی بیا تا به دوستم معرفیت کنم !

• البته عزیزم !

رفت و دست اون دختره رو گرفت !

*ایشون اریکا ساکاماکی هستن همسر من !

_همسررررررر ؟؟؟؟؟ تو کی ازدواج کردی ؟

*بله همسر عزیزم ! یه ۶ ماهی میشه ؛~؛

_تو ۶ ماهه ازدواج کردی به من نگفتی ؟ ببخشید خانم خیلی از آشناییتون خوشبختم من ریوما اچیزن هستم !

• خواهش میکنم ! همچنین ! اریکا ساکاماکی بعد باهام دست داد .

اریکا دختر مهربون و زیبایی بود و واضح بود که خیلی پولداره ! اون موهای سیاهی داشت که با تاریک شب فرقی نداشت ! و چشمای سبز روشن و اندام خیلی خوبی داشت !

*ریوما بیا بریم ! جک وسایل ایشون رو بزار تو ماشین

جک : چشم !

_در اسرع وقت باید بهم توضیح های درست و حسابی بدی

و اون مثل همیشه خندید !

رفتیم رستوران و یه ناهار درست و حسابی خوردیم بعدش هم رفتیم خونه تویوما تا یکم استراحت کنیم ! خونه که چه بگم کاخ سلطنتی بود انگار .

رفتم تو اتاقی که برام اماده کرده بودن و روی تخت دراز کشیدم هی میخواستم برم پیش یه نفر اما روم نمیشد به تویوما بگم مطمئن بودم سوژه ش می شدم . اما دیگه نه ۱۰ سال ازش دور بودم باید ببینمش ! ساعت ۳ ظهر بود یعنی اوج گرمای تابستون . رفتم اتاق تویوما و اریکا تا ببینم خوابن یا نه ؟ وقتی داخل شدم ، جیغ اریکا بالا رفت اون موقع بود که آرزو کردم که ای کاش هیچ وقت پامو تو اون اتاق نمیزاشتم ! کلید ماشین تویوما رو از جک گرفتم و رفتم . نمیدونستم از کجا میتونم پیداش کنم اول از همه رفتم باشگاهمون تا خانم ریوزاکی رو ببینم ! رسیدم

یکم با خانم ریوزاکی در مورد اعضای جدید باشگاه حرف زدیم بعدش هم آدرس خونه اش رو گرفتم ! رفتم به همون آدرس یه خونه بزرگ بود زنگ در و زدم و یه پیر مرد که لباس خدمتکار ها رو پوشیده بود ، اومد ‌‌.

_ ببخشید آقا اینجا منزل خانم ریوزاکی هست ؟

*بله با ایشون کاری دارین ؟

_ من یکی از دوستان قدیمیش هستم میشه ببینمش ؟

*البته بفرمایید داخل

رفتم تو و رو یه مبل نشستم ! خیلی مضطرب بودم

*ایشون الان میان

_ خیلی ممنون !

بعد از چند دقیقه اومد باورم نمیشد بالاخره بعد از زیر و رو کردن امریکا ، پیداش کرده بودم ! خیلی عوض شده بود موهاش بلند تر شده بود زیبا تر از هر وقتی بود که دیده بودمش !

_ ساکونو ! خودتی

*ببخشید من شما رو میشناسم ؟

_ ساکونو منو یادت نمیاد ؟ ریومام !

☆ساکونو عزیزم کیه ؟

*نمیدونم یکیه که میگه ریوماس

☆خیلی خوش اومدین من مایکل جانسون هستم و اینم همسرم ....

با شنیدن این حرف دلم ریخت نمیتونستم باور کنم ساکونو با یکی دیگه ازدواج کرده

_ این یه شوخیه دیگه نه ؟ ساکونو !

*ببخشید اقا من شما رو نمیشناسم چند بار بگم شاید قبلا باهم دوست باشیم اما من بخاطر ندارم !

ضربان قلبم هر لحظه شدیدتر و شدیدتر می شد عصبانی بودم ساکونو بهم خیانت کرده بود اونم فقط بخاطر پول . همینجور که داشت برای مایکل خودشو ناز میکرد ، حالم بد تر میشد

☆اقا حالتون خوبه ؟

_ خفه شو عوضی آشغال !

☆اقای پرسل ایشون رو تا دم در همراهی کنین !

بعدم دست ساکونو رو گرفت و با خودش برد ! به نگهبانا از خونه انداختنم بیرون ! سوار ماشین شدم میخواستم برم یه جایی اما نمیدونستم برم به دریا تا خودمو غرق کنم ، یا تو یه خرابه خودم آتش بزنم یا ازیه ساختمون ۲۰ طبقه خودمو بندازم پایین مطمئن بودم هر جا که برم ، از این دردی توی سینم بود بهتر بود . مرگ برام بهترین بود ! رسیدم خونه تویوما و وسایلم رو برداشتم و براشون یه یادداشت گذاشتم که میرم آمریکا ! ۸ ساعت بعد رسیدم امریکا حس عجیبی داشتم میخواستم یکی باشه که تو بغلش فقط گریه کنم ! اما تنها بودم تنها تر از همیشه و هر وقت !

سرم رو به دیوار تکیه دادم و چشامو بستم ! عشق ما تموم شده بود !

》۱۸ سال بعد آمریکا راوی 》

ریوما از اونروز زندگی براش جهنم شده بود فکر ساکونو ولش نمیکرد ، همیشه پیشش بود تو خواب و بیداری !

دو سال بعد یه دختر ۶ ساله به اسم لیندا رو به سرپرستی قبول کرد بهش یاد داد تا عاشق نشه هیچ وقت و اگه عاشق یکی شد هیچ وقت بهش خیانت نکنه هیچ وقت و هیچ زمان ! لیندا الان یه دختر ۲۲ ساله س که ماه بعد قراره با نامزدش ازدواج کنه و الان یه جایی داره قانون عشق رو با خودش تکرار میکنه : هیچ وقت عاشق نشو و اگه عاشق شدی بهش خیانت نکن تحت هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی یادم میمونه و با گفتن این کلمات بر سر قبر پدر ناتنیش اشک میریزه !

موضوعات: ••وانشات••,

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ چهارشنبه 10 / 10 / 1399 ] [ 10:15 AM ] [ kazuya ] [ بازدید : 452 ] [ ]
آخرین مطالب

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]